نیکانیکا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

دختر نازنینم نیکا

خدا بد نده ................

1390/10/18 2:08
نویسنده : نازی
357 بازدید
اشتراک گذاری

چند روز پیش کار داشتم می خواستم زود برگردم خونه هوا هم خیلی سرد بود دلم نیومد نیکا جونو ببرم ......

نیکا موند پیش بابا جونش و منم رفتم که با خیال راحت به خریدام برسم 7 یا 8 دقیقه نشده بود که بابا جون نیکا زنگ رد و گفت زود بیا خونه نیکا داره گریه میکنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

منم با تعجب برگشتم و دیدم بعله نیکا جونم در حین بازی از صندلیش افتاده و دستش در رفته کلی هول شدم و زنگ زدم یه دکتر خوب وقت گرفتم تا آماده شیم بریم دوباره دادش دراومد کلی گریه کرده میگم مامان جان خوب میشه آخرش مبگه آخه نمیتونم برقصم . . . منم مونده بودم بخندم یا گریه کنم .

رفتبم دکتر دستشو معاینه کرد و با مهربونی یه کم نازش کرد بعد دستور عکس داد رفبیم عکس بندازیم دیدیم دستش از ما سالمتره گفتم نیکا دستت خوب شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفت دکتر آستینمو کشید بالا دستم خوب شد اینجا بود که یاد مثل معروف افتادم :

من نبودم دستم بود       تقصیر آستینم بود

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)