نیکانیکا، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 7 روز سن داره

دختر نازنینم نیکا

تصادف

1391/9/10 1:56
نویسنده : نازی
281 بازدید
اشتراک گذاری

هفته پیش کلاسام تشکیل نشدن منم با شوشو برگشتم , اتوبان هم کلی شلوغ بود نزدیک ------- انداختیم جاده قدیم بعد از پلیس راه نزدیک پل عابر با یه عابر تصادف کردیم خیلی ترسیدم خیلی حالم بده خدا رو شکر نیکا تو صندلی خودش بود و کمر بندش بسته بود بازم خدا رو شکر که آفتاب گیر شیشه عقب و بسته بودم وگرنه نمیدونم اونهمه شیشه که  تو کلاه نیکا ریخته بود .....  وای اصلا نمیخوام بهش فکر کنم همش یاد این بیت شعر میافتم که:

گر نگهدار من آن است که من میدانم                      شیشه را در بغل سنگ نگه می دارد

و اما از تصادف:طرف بی هوا پرید وسط جاده ماتغییر مسیر دادیم اونم برگشت سمت ماشین مااصلا راه فرار نداشتیم  به گلگیر راست ماشین خورد پرت شد رو شیشه جلو که شیشه جلو شکست نمیدونم چطوری پرت شده بود رو شیشه عقب که شیشه عقب شکسته بود دستش اومده بود تو کله نیکا, طفلک بچم خیلی ترسیده پسره   ١ شب بیمارستان بود و مرخص شد 1 پاش شکسته و دستش در رفته سرش هم چند تا بخیه خورد فقط خدا رحم کرد ایشالله هر چه زودتر خوب بشه شما هم لطفا واسش دعا کنید التماس دعا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)